
فکر می کنم امروز زمان آن است که به جای آرمان ها به منافع ملی فکر کنیم. درست است که آمریکایی ها قابل اعتماد نیستند. اما منافع آنها قابل اعتماد است. اگر به دنبال توافق بلندمدت هستیم، باید بتوانیم منافع آمریکا را در کشور دخیل کنیم. سخت است اما غیرممکن نیست.
برجام دو طرف دارد. ایران و آمریکا
از منظر کلی ما در نظام بین الملل با دو کشور طرف هستیم. کشورهایی که با شعار استقلال سیاسی و دیپلماتیک در راستای منافع خود گام برمی دارند و دسته دوم کشورهایی هستند که همواره نقش کشورهای همسو را در روابط بین الملل ایفا می کنند. جمهوری اسلامی ایران باید هر چه زودتر فرش جنگ در اوکراین را از بین ببرد تا شاهد توافق باشیم. اما نشست دو روزه در دوحه نشان داد که فرش مذاکرات هسته ای ایران همچنان در آب گل آلود جنگ در اوکراین غوطه ور است. بنابراین، اگرچه میز مذاکره در قطر آرام بود، اما خط منافع ملی روسیه در دوحه مانع از انعقاد توافقات شد. بنابراین باید به این نتیجه رسید که آنچه اعراب در نشست دوحه نداشتند، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بود.
ایران با محدود کردن مذاکرات هستهای میتواند مسیری را برای دستیابی به توافق در سریعترین زمان ممکن طی کند، اما متأسفانه رفتار ایران در سالهای اخیر به نوعی باعث گره خوردن مذاکرات هستهای به منافع دیگر بازیگران غیرمرتبط شده است و این امر منجر به موضوع فعالیتهای هستهای ایران تبدیل به موضوع میشود. غیر برجام مانند قدرت موشکی و دفاعی، نفوذ منطقهای، حقوق بشر و سایر مسائل باید به هم مرتبط شوند. به موازات آن، کشورهای دیگر، حتی کشورهای خلیج فارس، جسارت پیوستن به مذاکرات هسته ای را پیدا کرده اند و این نتیجه مستقیم رفتار ایران است. اگر مذاکرات هسته ای تنها دارای دو طرف اصلی یعنی ایران و ایالات متحده آمریکا و یک طرف ناظر یعنی شورای امنیت سازمان ملل باشد. بنابراین تمام بازیگرانی که مستقیم یا غیرمستقیم به پرونده فعالیتها و مذاکرات هستهای اضافه شدند، ناشی از ناآگاهی و دیپلماسی تهران بود.
پایان مقاله